زبان روزه نوشتم مبارکت باشد...

ساخت وبلاگ
تقدیم به روح مطهر شهید عبدالحسین برونسیخدا کند که بیایی به خواب فرماندهسلام کردم و دارد جواب فرماندهنوشتم از تو و از حال و روزمان بی تودر این هوای به ظاهر خراب فرماندهعزیز زاده ی گلبوی مرد بی غل و غش کم است مثل تو پا در رکاب ،فرماندهشکست زیر شکنجه ،تمام دندان هاتتو کوه بودی و شد انقلاب فرماندهامیر و خط شکن روزهای ترکش و خونحدیث سادگی ات شد کتاب فرماندهچقدر ضجه زدی تا که در قیامت «بدر»شد آرزوی دلت مستجاب فرماندهببخش بعد شما ما کمی عوض شده ایمگذشته فصل تب و التهاب فرماندهحجاب دغدغه ات بود و غیرت زینب رسیده دوره ی کشف حجاب فرماندهکسی شبیه تو پیدا نشد به یکرنگیکجاست آنکه ندارد نقاب فرماندههمیشه در پی نان حلال می گشتیحلال باهمه رنج و عذاب فرماندهو از مرام تو دورند و در سر بعضینمانده باور روز حساب فرماندهفقط برای خیابان و کوچه ی شهریشده است نام شما انتخاب فرماندهچقدر عکس تو رفتیم و سخت می گرییمبه عکس خنده ی تان توی قاب فرماندهبرای عرض ارادت همیشه آوردیمبرای سنگ مزارت گلاب فرماندهشما به مرکز خورشید متصل شده ایدو ما به سایه پی آفِتاب فرماندهبه زیر دین شماییم و گوش مان شده کرسر شنیدن حرف حساب فرماندهبدا به حال هر آنکس که از ولایت عشقبریده رفته به سمت سراب فرماندههمیشه راه علی قبله است و می چرخدبه سمت او جهت قبله یاب فرمانده#محمدجواد_منوچهری  + نوشته شده در شنبه دهم اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت 2:1 توسط محمد جواد منوچهری گیدا  |  زبان روزه نوشتم مبارکت باشد......ادامه مطلب
ما را در سایت زبان روزه نوشتم مبارکت باشد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aghaazaald بازدید : 13 تاريخ : پنجشنبه 2 تير 1401 ساعت: 3:31

مات تقدیرم و دلتنگم  و دل آزردهدل به دریا زده و از همه جا پا خوردهمثل آن مشهدی'>مشهدی ام قرعه به جای عتباتسفر ده شب و ده روزه ی مشهد بردهغصه قفلی زده بر زندگی ام می خنددگریه دار است ولی حال من افسرده پای غم را تو در این خانه شبی وا کردیعشق ای لعنتیِ وحشی مادر مرده رفتم از یاد تو انگار نبودم هرگز...سیل یاد تو ولی دار و ندارم بردهیاد می آوری ام، خصلت دنیا این استبر مزار همه پیداست گلی پژمرده#محمدجواد_منوچهری  + نوشته شده در شنبه دهم اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت 2:8 توسط محمد جواد منوچهری گیدا  |  زبان روزه نوشتم مبارکت باشد......ادامه مطلب
ما را در سایت زبان روزه نوشتم مبارکت باشد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aghaazaald بازدید : 25 تاريخ : پنجشنبه 2 تير 1401 ساعت: 3:31

شعر شایسته تقدیر جشنواره شهدای عشایراستان خراسانزلال و ساده ام  بی ادعا ،سرسخت چون آهنرفیق  دشت و کوه و جویبارم،خانه ام گلشنپرم از خاطرات کوچ و چادرهای صحراییهزاران قصه دارم از غم دل بستن و کندنلرم،کردم،عرب،افشار و قشقایی و کرمانجمو حتی ترکمن یا شهسون در قاب این میهن مرا برنو به دستم خوانده ای و خوب فهمیده استزبان اقتدار و غیرتم را سینه ی دشمنبرای حفظ ناموس و وطن خون شهیدانمنشان افتخاری شد برای فصل روییدنعشایر پاره ای از پیکر ایران'>ایران آباد استمگر ایران بدون ایل معنا می شود اصلا#محمدجواد_منوچهری + نوشته شده در جمعه سیزدهم خرداد ۱۴۰۱ ساعت 2:16 توسط محمد جواد منوچهری گیدا  |  زبان روزه نوشتم مبارکت باشد......ادامه مطلب
ما را در سایت زبان روزه نوشتم مبارکت باشد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aghaazaald بازدید : 21 تاريخ : پنجشنبه 2 تير 1401 ساعت: 3:31

کوچه برفی شد و هوس کردمباتو بانو کمی قدم بزنمدست در دست سرد دلبرکم پشت پا یک شبی به غم بزنم خیره در چشمهای شهلایتفارغ از های و هوی تلخ زمینبوسه هی پشت بوسه، نیمه شبیمملو از عشق را رقم بزنم باز برف آمد زبان روزه نوشتم مبارکت باشد......ادامه مطلب
ما را در سایت زبان روزه نوشتم مبارکت باشد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aghaazaald بازدید : 40 تاريخ : چهارشنبه 6 اسفند 1399 ساعت: 15:47

اسیر چشمهایت بودم و هول و ولایم را نفهمیدیتو معنای گرفتاری دست در حنایم را نفهمیدی تو را هر لحظه ای دیدم زبانم از نفس افتاد،جان دادم...به لبخندی گذشتی از من و حال و هوایم را نفهمیدی  دوچندان شد طپشهای زبان روزه نوشتم مبارکت باشد......ادامه مطلب
ما را در سایت زبان روزه نوشتم مبارکت باشد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aghaazaald بازدید : 49 تاريخ : چهارشنبه 6 اسفند 1399 ساعت: 15:47

منم تکیده درختی که حس و حال نداردشنیده قصه ی دلداده ها وصال ندارد پناه گاه کلاغان و سار هایم  و دلخوش که هرچه هست در این غم سرا، شغال ندارد هرآنکه آمده سهمی ز دل ربوده پریدهنه محض دلخوشیم ،آنکه مانده زبان روزه نوشتم مبارکت باشد......ادامه مطلب
ما را در سایت زبان روزه نوشتم مبارکت باشد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aghaazaald بازدید : 23 تاريخ : چهارشنبه 6 اسفند 1399 ساعت: 15:47

در درونم کسی هوس دارد بکشد جام زهر را بالایا طنابی به گردنش، بزنم زیر این چار پایه ی دنیا یک نفر شکل من ولی خسته ،غرق دریای غم ،نمی خواهدکه کسی این غریق را هرگز بکشد یا بیاورد بالا اول صبح ناشتا کدئین زبان روزه نوشتم مبارکت باشد......ادامه مطلب
ما را در سایت زبان روزه نوشتم مبارکت باشد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aghaazaald بازدید : 43 تاريخ : چهارشنبه 6 اسفند 1399 ساعت: 15:47

می کُشد ما را زمستان ،خشکسالی بیشتر
گنج قارون زیر پا و دست خالی بیشتر

دلقکان شهر آشوبیم و هرشب سهم ماست
درد و بارانِ غم و آشفته حالی بیشتر

هرچه کوتاه آمدیم و سر به زیر انداختیم
داد دنیا نسل ما را گوشمالی بیشتر

 حتمی و راه گریزی نیست از چنگال مرگ 
هرکجا می پلکد اما این حوالی بیشتر

رنجها دیدیم ،پا خوردیم،اما لازم است
زیر پا افتادن گلهای قالی بیشتر

فرق دنیا با جهنم چیست وقتی عشق نیست!؟
قلب یک مجنون نمی پرسد سوالی بیشتر

زبان روزه نوشتم مبارکت باشد......
ما را در سایت زبان روزه نوشتم مبارکت باشد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aghaazaald بازدید : 40 تاريخ : چهارشنبه 6 اسفند 1399 ساعت: 15:47

باز پا خورده دلم، تک زده پاتک دیده بین رویای خوشش پا شده بختک دیدههر کلک بسته که دیوانه به عشقش برسدنگرفته است و ته معرکه شکلک دیدهآشنایی شده سبز و وسط صحبت عشقهرم لبهاش به روی لب من حک دیدهمانده مستا زبان روزه نوشتم مبارکت باشد......ادامه مطلب
ما را در سایت زبان روزه نوشتم مبارکت باشد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aghaazaald بازدید : 71 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:35

تو آبادی و من متروکه،میخواهی   خرابم کن
بسوزانم ولی تحقیر نه ،در عشق آبم کن

نگاه نافذت را دوست دارم منتها از جمع
نگاه خیره را بردار  بانو کم عذابم کن

دهان مردم دیوانه را هم می توان بستن 
تو با من باش اما بین آنها "هی" خطابم کن!

صدای خنده ات لالایی محض است می دانی!؟
فقط با من فقط بامن  بخند و غرق خوابم کن

شنیدم, با تمام شهر میگردی و گفتی نه
قبولت دارم اما جای انکارش  مجابم کن

زبان روزه نوشتم مبارکت باشد......
ما را در سایت زبان روزه نوشتم مبارکت باشد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aghaazaald بازدید : 64 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:35